امت ما با بحران‌های مختلفی مواجه می‌باشد، اما این بحران‌ها، امری طبیعی است. بحران‌ها، مختص امت اسلامی هم نیست، بلکه دامن ابرقدرت‌ها را نیز گرفته است که جهان را زیر سیطرەی خود دارند یا سعی می‌کنند، داشته باشند و بیش از دیگر نقاط، بر جهان اسلام و مردمان جنوب مسلط شوند. 

به تعبیر قرآن رجوع کنیم که می‌فرماید: «إِن تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَمَا تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لاَیَرْجُونَ» (اگر شما در رنج و عذابید، آنان نیز هستند؛ با این تفاوت که شما به خداوند امیدوارید، ولی آن‌ها نیستند)، بنابراین مسئله این نیست که دچار بحران هستیم یا نیستیم، بلکه باید از خود بپرسیم، آیا این بحران ما را تسلیم می‌کند یا خیر؟ 

آیا این بحران‌ها، پایان تاریخ است؟ آیا این بحران‌ها تمام بافته‌های ما را پنبه می‌کند یا این‌که تارهای ما را محکمتر می‌-نماید؟ آیا این بحران‌ها از ما اسیران دارای شکست روحی خواهد ساخت و ما نیز مانند ناامیدان به درگاه خداوند، مأیوس خواهیم شد؟ 

شیخ بزرگوار، محمد غزالی، - علیه الرحمة- می‌فرمود: «می‌زنند ما را و به سختی هم می‌زنند، تا آن‌جا که خون ما چون بی‌بها‌ترین خون‌ها بر زمین جاری می‌گردد، نه این‌که ما مردگانیم، که اگر مرده بودیم ما را بدین سختی نمی‌زدند، که مرده را زدن حرام است و نشاید خود را به زدنش خسته کنند، پس می‌زنند چون هنوز هوشیاری وجود دارد و تلاش برای بازگشت به اصل و ریشه و مرجع خود. در هراس‌اند که دیگران برخیزند و این تن نیمه‌جان هوشیار را درمان کنند. 

احیاناًبه جای توجه به عقب‌ماندگی تاریخی خود، بر سیطرۀ غرب تمرکز می‌کنیم، نه این‌که بپنداریم، این تنها عامل بدبختی‌ ماست، بلکه به‌خاطر این‌که از آن عقب‌ماندگی تاریخی حفاظت می‌کند. امت ما از استبداد سیاسی و اداری و اقتصادی رنج می‌برد. این استبداد به فساد و طغیان منجر می‌شود؛ کَلاَّ إِنَّ الإِنسَانَ لَیَطْغَى أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى. چه کسی این استبداد و فساد را حمایت می‌کند؟ عامل بیگانه، حامی این مرض داخلی است. مثالی می‌زنم: 

پس از جنگ عراق، سمیناری با حضور ژنرال‌های نظامی اسرائیل برگزار شد. بیانیەی صریح آن سمینار چنین بود:» دموکراسی در جهان عرب، به نفع اسرائیل نیست و امنیت ما در وجود رژیم‌های استبدادی است، زیرا آزادی و دموکراسی باعث پرورش نسلی از نیروهای سیاسی می‌شود که ما هم‌اکنون در سرزمین فلسطین با مشکل آن مواجه هستیم؛ یعنی، حماس و جریان اسلامی «. 

در الجزایر جنبشی برای برقراری دموکراسی از طریق صندوق‌های رأی ایجاد شد. چه کسی آن را در نطفه خفه کرد؟ نیروهای داخلی مورد حمایت بیگانه. دموکراسی‌های جهان که همیشه و همه‌جا از دموکراسی سخن می‌گویند، در کشورهای ما از فاشیسم حمایت می‌کنند. بنابراین یک ارتباط تنگاتنگ و منطقی بین عامل بیگانه و عوامل داخلی در ایجاد بحران برای ما و ماندگاری آن وجود دارد. 

بله ما دچار خرافات و دگماتیسم هستیم و این باعث می‌شود ابلهانه فقط ظاهر متون را بنگریم و مقاصد آن را درک نکنیم، ولی طرف غربی ما نیز با این خرافات و جمود فکری، تا زمانی مزاحم هیبت و سیطرۀ آن نشود، کنار می‌آید. جالب این‌جاست که جریان معتدل و وسطیت اسلامی به‌صورت هم‌زمان مورد حملۀ اهل جمود و خرافات از یک سو و مدعیان روشن‌فکری و غرب‌زدگان از سوی دیگر قرار می‌گیرد. 

این سخنان نه برای این بود تا فقط بر عامل خارجی تمرکز و چون میخی بر دیوار، مشکلات را بر آن بیاویزیم، بلکه برای نشان دادن نقش و ارتباط عامل خارجی و عوامل داخلی در بحران‌های امت اسلامی است.